معنی جادادن، در درون کار کردن نشاندن، فرو کردن، خواباندن، محاط کردن، دور گرفتن, معنی جادادن، در درون کار کردن نشاندن، فرو کردن، خواباندن، محاط کردن، دور گرفتن, معنی [اbاbj، bc bcmj lاc lcbj jaاjbj، tcm lcbj، omاfاjbj، kpاz lcbj، bmc ;ctتj, معنی اصطلاح جادادن، در درون کار کردن نشاندن، فرو کردن، خواباندن، محاط کردن، دور گرفتن, معادل جادادن، در درون کار کردن نشاندن، فرو کردن، خواباندن، محاط کردن، دور گرفتن, جادادن، در درون کار کردن نشاندن، فرو کردن، خواباندن، محاط کردن، دور گرفتن چی میشه؟, جادادن، در درون کار کردن نشاندن، فرو کردن، خواباندن، محاط کردن، دور گرفتن یعنی چی؟, جادادن، در درون کار کردن نشاندن، فرو کردن، خواباندن، محاط کردن، دور گرفتن synonym, جادادن، در درون کار کردن نشاندن، فرو کردن، خواباندن، محاط کردن، دور گرفتن definition,